هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ ماجرا از این قرار است که گویا چند روز پس از ماجرای توپ بندی حرم مطهر رضوی، شاهزاده نیرالدوله به عنوان والی خراسان انتخاب میشود. او درست در روز ورودش به شهر، مجلسی برپا کرده و از اعیان، اشراف و بزرگان شهر دعوت میکند تا در آن، از تعمیر خرابیهای وارد شده به حریم مقدس امام هشتم (ع) بگوید و طلب کمک و اعانه کند. در پایان این جلسه، حدود ۱۰۰ تا ۱۱۰ هزار تومان جمع و فردایش، کار تعمیر مزار مطهر آغاز میشود.
راویان نوشته اند که صبح روز بعد، پس از اینکه مستخدمان آستانه، معماران و بناها جمع شدند، نیرالدوله خود روی پشت بام حرم مطهر رفت، دستور داد ظرفی گچ درست کنند تا خودش اولین خشت تعمیر حرم را بگذارد. او در ادامه، دستور تراش سنگی را که بر آن شرح این واقعه آمده باشد، صادر کرد؛ دستوری که به گفته برخی پژوهشگران گویا در همان وقت به مرحله اجرا درمی آید، اما برابر خبری که روزنامه «اطلاعاتیومیه» به قلم منیر مازندرانی در ۲۸ رجب ۱۳۳۵ هجری قمری یعنی پنج سال پس از این واقعه نوشته، حدود پنج سال بعد در حرم مطهر نصب میشود.
طبق نوشته این راوی، گویا در ابتدای امر، دولت روسیه از تراش سنگ یادبودتوپ بندی حرم جلوگیری میکند، اما در نهایت این کار در این سال و پس از سرنگونی سلطنت خاندان رومانوف صورت میپذیرد. خبرنگاراین جریده در خبری شرح میدهد: «لایحه وارده. قابل توجه اولیای امور آستانه. در دوره تولیت مرتضی قلی خان، چون قرار بود شرح فاجعه بمباران حرم و مسجد در قطعه سنگی کنده برای تذکره آتیه در دیوار حرم محترم نصب نمایند، ابوالحسن میرزا معروف به شیخ الرئیس نزد داویجا (نماینده روس) سعایت نموده از فشار آن نماینده استبداد این مسئله صورت نگرفته، حالا که دست انتقام الهی مرکز استبداد را سرنگون ساخت، چقدر شایسته خواهد بود شرح این واقعه را که آخر منجر به زوال آل خانواده رومانوف گردیده ... نوشته و نصب شود. محض تذکار یادآوری شد.»
نکته جالب اینکه نویسنده این خبر در سطرهایی میگوید همه کسانی که در این حادثه نقش داشتند و اسباب جسارت به مزار مطهر امام رضا (ع) را فراهم کرده اند به عذاب و عقوبت الهی گرفتار شده اند: «نیکلای دوم در حبس است. سوخومیلتوف، وزیر جنگ که او اجرا کننده این فرمان بود و صمصاموف کنیرال کبیر، کوبرنات تاشکند که اولی فعلا با کمال ذلت محبوس و دومی در جنگ پروس شرقی مقتول گردید و هارتوپک سفیر تهران در آن دوره به جهت رسوایی در بیلگراد مرده و علی هذاالقیاس یکان یکان رجال و ارکان آن اردوی شوم که تماما به طرزی معین و وضعی معلوم به جزای اعمال خود رسیده اند...».
اما در متن کتیبه مقاومت مردم مشهد که به گفته دکتر میثمجلالی، سنگی با ۱۴۶ سانتی متر طول و ۷۵ سانتی متر عرض است و نام غلامحسین کیمیا قلم به عنوان کاتب، محمدتقیموسوی منبت کار و حسین الموسوی نقاش باشی آستانه درج شده، شعری حک کرده اند که شاعر آن، هاشم هاشم نسب است که در ابیاتی، قصه ظلم صورت گرفته به مردم مشهد را به رشته نظم درآورده است.
متن روی سنگ نوشته به شرح زیر است:
هو الملک العزیز
اندر آن هنگامه کز آشوب قومی فتنه جو
روضه سلطان دین گردید پر خاشاک و خار
روضه سلطان دین گفتی کز آن آشوب بود
ماه تابان در محاق و مهر رخشان در غبار
فتنه در هم بافت هر سو از درون و از برون
فتنه گو را شقاوت بود و جهل تار
جهل دونان مسلمان بر مسلمانی شکست
بیشمار آرد ز کفر کافران کین گذار
زان شرارتها که از اهل شرارت شد پدید
زان شقاوتها که از اهل شقاوت شد به کار
حاصل آن آمد که بر این درگه گردون اساس
از شیاطین شد روان تیر شهاب از هر کنار
از سحاب کین فرود آمد تگرگ آتشین
بر گلستانی که بُد روح الامینش پاسدارای دریغا درگهی کورا ملک انباشت نور
دست دونان از شرار کین در او افروخت نارای دریغا کین بزرگ اندوه بر آل رسول
کرد محنتهای پیشین را سراسر خرد و خوار
در بهاری محنت افراز روضه سلطان دین
شد به تاراج خزان یا رب مبادا آن بهار
گر محرم بود ماه نوحه بر آل رسول
در ربیع اکنون بباید نالهها بنمود زار
معشیت یزدان که یزدان اندر آن هنگامه داد
شرق را آیین بغز پادشاه کامکار
خسرو پاک اعتقاد و شهریار حق پرست
نیرالدوله پناه دولت و فخر تبار
در نخستین کامد از ره آن به خود واجب شمرد
تا کند عمران این درگه پی روز شمار
باسمیِ مرتضی دارای صدر تولیت
با گروهی خاص از خدام و خاصان دیار
شاه سوی آستان شاه دین بنهاده روی
هم صلاحش در یمین و هم فلاحش در یسار